ماه یازدهم
دخملیییییییی من یازده ماهه شد
پارسال در چنین روزهایی مامانی به تنهایی خونه تکونی میکرد و خونه رو برای عید و برای ورود جنابعالی آماده میکرد چون متاسفانه مادر بزرگ مامان مریض بود و مامان جون هم داشت به ایشون رسیدگی میکرد که بازم متاسفانه فوت شدن(خدا رحتشون کنه) و اولین نتیجه رو ندیدن. و بابا هم چون دکترا قبول شده بود حسابی درگیر دانشگاه . درس و ... شده بود.از طرفی هم داشتیم خونه رو می فروختیم و دنبال خونه جدید بودیم. نمیدونی چقدر سختی کشیدم.
ولی امسال شما حسابی به مامان کمک میکنی و تمام وسایلی رو که من و بابا مرتب و تمیز میکنیم در عرض صدم ثانیه به حالت قبلش برمیگردونی. (پینار: )(من و بابا:)
تو این ماه کارهای زیر بر لیست مهارتهایت اضافه شده:
الان بلده بینی همه رو نشون بده ولی دهن رو با چشم هنوز بعضی وقتها نمیتونه وقتی میگم دهنتو پاک کن، دستمال رو میزاره رو دهنش وقتی هم لباساشو میارم که بپوشه بریم بیرون سعی میکنه بپوشتشون جورابو میزاره رو پاش و میکشه میبینه نشد بیخیال میشه میزاره رو پاش کلاه رو بر میداره میزاره سرش میبینه نمیشه میزاره رو گردنش کاپشن رو هم سعی میکنه از سرش بپوشه کم میمونه بیفته زمین کلی میخندم
ساعت و تلوزیون و چراغ رو هم بلده نشون بده.
هر چیز یا کس تازه ای هم میبینه نشونش میده تا اسمشو بگم.
فیل و اردک رو هم از تو کتاب حیوانات پیدا میکنه و نشون میده.
آهاااااااااا در ضمن سعی میکنه هر چی میگم رو تکرار کنه. به پیشی هم میگه پ نوه همسایه رو صدا میکنه اسمش هستی هست میگه "هتی د' " اون د' یعنی به ترکی بیا
سعی میکنه کلمات رو درست تر بیان کنه و وقتی کلمه جدید میگی زوم میکنه رو دهنت.
ولی هنوز دو تا دنون داره راه هم نمیره ولی از وسایل میگیره بلند میشه و راه میره.