پینارپینار، تا این لحظه: 12 سال و 25 روز سن داره

✿✿✿ پینار کوچولو ✿✿✿

آخرین مطلب سال اول زندگی دخترم

1392/1/29 19:21
442 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزم ، نمیتونم باور کنم که این مدت با همه سختی ها و خوشی هاش به پایان رسید و اولین دندون و اولین لبخند و اولین چهاردست و پا و اولین حرفهایت و اولین های دیگر به خاطره تبدیل شدن. اولین هایی که هر کدوم برامون یه دنیا ارزش داشت.

دیگه یک ساله شدی و خیلی خیلی عاقلتر از قبل شدی، اکثر حرفهایی که بهت میگیم رو درک میکنی ، اعلام استقلال هم که خیلی وقته کردی و سعی میکنی خودت غذاتو بخوری و اب بخوری ولی بیشتر وقتها میریزشون.به محض اینکه میخواهیم بریم بیرون خودت سعی میکنی لباساتو بپوشی و میگی ددر وقتی کسی میاد خونه دست میدی . وقتی کسی میره بای بای میکنی. در نای نای حرفه ای هستی و ....

هر کاری که من و بابایی انجام میدیم سریع تقلید میکنی.

بی صبرانه منتظر بقیه اولین هایت هستیم.

راستی سه شنبه 27 ام واکسن یکسالگیت رو هم زدیم . این واکسن از بازوی راست تزریق میشه و نیازی به استامینوفن هم نداره ولی گفتن که احتمال داره 3 تا 20 روز بعد علائم نشون بده و باید خیلی این مدت مراقبت باشیم که سرما نخوری.

دخترم الان دیگه سعی میکنی هر کلمه ای رو که میگیم تقلید کنی و تقریبا فکر کنم 70 درصد متوجه منظور ما میشی.

خلاصه که برای خودت خانوم شدی.

عزیزم  من و بابا خیلی خیلی دوست داریم .ماچ

در مورد چیزایی که خیلی دوست داری:

غذا:سوپ(با فرمولاسیون پینار) و غذاهای خودمون که این مورد باید مستقلا توسط خودت خورده بشه.

میوه:خیار،لیمو ،پرتقال،خرمالو،توت فرنگی،موز،نارنگی

بازی:توپ بازی، بادکنک بازی با بابا ، سوار شونه های بابا شدن،پیشی دیدن، پشت مبلها رو مثل تونل فرض کردن و عبور ازشون ، باز و بسته کردن در ها ، دالی بازی، مامان نوردی و......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آرال
30 فروردین 92 10:00
آره خانومی دیگه بزرگ شدی چقدر خوب که میوه خیلی دوست داری کلی بوس واسه این دختر خوشگل
مامان بنیتا
31 فروردین 92 3:37
نازی چه عکس بامزه ای خیلی قشنگه مامانی امیدوارم سال دوم هم کلی کارای جدید از گل دخترت ببینی و کیفشو ببری
سارا مامانی شیدا
1 اردیبهشت 92 8:50
مامانی مهربون پینار دخترت دیگه خانمی شده از یه سالگی شخصیت پیدا میکنه و دیگه از نوزادی در میاد و واقعا طرفت میشه یه خانم که همه چیز رو میفهمه و درک میکنه امیدوارم همیشه خندان باشه و سایه شما روی سرش


مرسی عزیزم. آره دیگه بزرگ شدن.
عاطفه مامان الای
21 اردیبهشت 92 11:41
گلم این پارک رو که دیدم فهمیدم کجاست آخه ما همیشه تو این پارک منظریه هستیم خونمون م اونجاست پهلوی استخر طلائیه لینکت میکنم شما هم بکن به من هم سر بزن .
اسم پندار بهترین گزینه است خواستی بازم پیدا میکنم برات دخترتو ببوس