پینارپینار، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

✿✿✿ پینار کوچولو ✿✿✿

روز دختر و چند جمله اندر حکایت این روزها

خداوند لبخند زد دختر آفریده شد! لبخند خدا روزت مبارک روز دخترای گل مبارک   تو این مدت پروژه جدا کردن تختت رو با موفقیت انجام دادیم و الان خانوم گل تو تخت خودش میخوابه تازه کلی هم کیف میکنه از این استقلالش .   و اما پینار خانوم اونقدر حرفهای جالب میزنه که من و باباش دقیقا این شکلی میشیم به قول بابا پاراگراف پاراگراف حرف میزنی یه پست کامل به زودی از چند از جمله های جالبت میگذارم.   ...
6 شهريور 1393

بقیه ماجرا

1. از وقتی برگشتیم دیگه خودت میری دستشویی و دختر بزرگی شدی. 2. همه جملات و کلمات رو به خوبی ادا  میکنی و کلی هم دلبری میکنی و اسمتو و فامیلت رو و اینکه دو سالت هست و اسم مامان و بابا رو کامل وقتی میپرسیم میگی. 3.رفتیم چند تا مهد دیدیم برات. 4.اولین عکس سه در چهارت رو انداختیم. 5. رفتیم خونه دایی مجید من که به جنابعالی مخصوصا خیلی خوش گذشت. 6. دیروز با هم رفتیم و هر دوتایی موهامون رو کوتاه کوتاه کوتاه کردیم.   ...
3 مرداد 1393

اتفاقات این مدت

دختر عزیزم بعد مدت طولانی که بلاگت رو به روز نکردم امروز بلاخره یکم فرصت پیدا کردم: بعد از اینکه از امتحاناتم برگشتم تصمیم گرفتیم بریم مشهد و به همراه مامان جون و بابا جون با قطار راهی شدیم. که سفر بسیار پر اتفاقی بود. این از عکسهای تو قطارت موقع رفتن:       اینم تو هتل:   اینها هم تو حرم گرفته شدن: اینها هم باغ وحش وکیل آباد مشهد: اینم عکسهای برگشت و دوستهات:   ...
3 مرداد 1393