پینارپینار، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

✿✿✿ پینار کوچولو ✿✿✿

اون ایل گشتی

پینار جان 7 بهمن امسال زندگی مشترک   من و مامانت دو رقمی شد.   به همین مناسبت دیروز (8 بهمن) یه مهمونی گرفتیم   و پدر و مادر و برادران و عمه و پسر عمه بابایی   به همراه پدر و مادر و دایی ها و زن دایی ها و   پسر دایی ها و عمه مامانی را دعوت کردیم.   خیلی به همه خوش گذشت مخصوصا به تو که   خیلی خوش گذشت و جالب اینکه برای   اولین بار در جمع رقصیدی.   من (بابایی) به مامانت قول دادم هر وقت زندگی   مشترکمون سه رقمی شد! یه مهمونی بزرگ بگیریم   و 1000 نفر را دعوت کنیم.   ...
9 بهمن 1394

پارک بعد از چند ماه

پینار جان بعد از چند ماه بلاخره تو را بردیم به پارک   هوای سرد تبریز و مهمتر از اون مشق های ما   مانع از بیرون رفتن تو میشد   کم کم داره هوای تبریز گرمتر میشه   ( البته امسال زمستان چندان سردی نداشتیم   و هرچند اینجا تبریز است و زمستان بسیار سرد)   هر چند مشکل دوم هنوز حل نشده   و فکر نمی کنم به این زودی ها هم حل بشه اما ما تو را بردیم پارک   این هم مدارکش               راستی این عکس را هم چند وقت قبل گرفتیم   موض...
13 بهمن 1393

چرشابلی پینار

امروز عصر رفتم خونه مامان جون تا پینار را بیارم و ببرمش پارک یا بیارم تو حیاط با بچه های همسایه بازی کنه وقتی رسیدم دیدم پینار چادر سرش کرده و همون جور می خاد بیاد بیرون . این موضوع از اون جایی جالب تر بود که شیوا (مامان پینار)چادری نیست! خلاصه با توجه به اینکه من  به سلیقه دختر عزیزم احترام میذارم گفتم اشکالی نداره بذار با چادر بیاد بیرون حالا تصور کنید یه فسقلی با یه چادر توری! و جالب تر اینکه خیلی خوب بلد بود با دستاش چادر را کنترل کنه همه مردم ، همه فکراشون را کنار گذاشته بودن و به رفتار جالب پینار توجه می کردند . یه آقایی اومد بهش شکلات داد و یه خانم که داشت با ماشینش از تو کوچه رد می شد جلو پینار ایستاد و پنجره ...
25 مرداد 1393

پینارین تازا عکسیلری

عکس هایی از پینار     خوشگلم در پارک   از طرف بابا توحید         اینم یه بچه گربه خیلی خیلی کوچیک بود که تاما رفتیم تو پارک افتاد دنبالمون اون با سرعت خیلی خیلی کم فکر کنم بیچاره مامانش را گم کرده بود فکر میکرد من یا پینار مامانشیم دلم براش خیلی سوخت ...
4 تير 1393

قیزیمین قوزل عکس لری

پینار جان یه مدتی است که شیوا شدیدا متمرکز شده روی درساش برای همین نمی تونه اینجا برات چیز های جدید بذاره من امروز تصمیم گرفتم چند تا از عکس های جالبت را بذارم   هر چند این عکس ها خیلی جدید نیست   پینار در حال رانندگی اونم با پا کمر بندش را هم که بسته   اینجا رضایت داده که با دست رانندگی کند پینار بین کلی توپ   ...
20 ارديبهشت 1393

شیوا جان تولودون مبارک اولسون

تمام دارایی من قلبی است که در سینه دارم و برای تو می تپد ، آن را به تو تقدیم میکنم از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . .   شیوا جان تولدت مبارک از طرف پینار کوچولو و توحید         ...
5 ارديبهشت 1393