اولین عروسی
تو 100 روزگیت ،رفتیم اولین عروسی "عروسی پسر عمه صالح مامان" ، ان شاالله عروسی خودت عزیزم ان شا الله 100 سال عمر با عزت داشته باشی.
وقتی رسیدیم برای اینکه پیش دستی کنی و کسی از بغل من تو رو نگیره یه جیغ و داد حسابی راه انداختی و نیم ساعت فقط جیغ زدی و بعدش که خیالت راحت شد آروم شدی و تا آخر عروسی تو بغل من به آهنگها گوش دادی ، البته چون هوا سرد بود ما برا شام نموندیم و زود برگشتیم.
قربونت برم کوچولو.
عکسها خیلی خانوادگی شده بودن عزیزم نتونستم بزارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی