پینارپینار، تا این لحظه: 12 سال و 28 روز سن داره

✿✿✿ پینار کوچولو ✿✿✿

ماه چهاردهم

1392/3/21 17:35
940 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

دختر خوشگلم چهاردهمین ماه هم سپری شد. توی این ماه یه دندون دیگه هم از بالا در آوردی و الان 6 تا دندون داری ، چهار تا بالا و دو تا پایین.هورا

تو این ماه یه روز (پنج شنبه) ساعت 8 شب بود که دیدم یه کم تب داری زود استامینوفن دادم بهت و بعدش اسهال شدی ، بابا رو فرستادم برات ماست پروبیوتیک خرید و به زور دو سه قاشق بهت دادم چون اصلا از ماست خوشت نمیادناراحت

ولی بعد اسهالت خوب شد ولی شروع کردی به بالا آوردن و پنج بار بسیار شدید بالا آوردی و بعدش تبت زد بالا و بعدش لرز داشتی همه اینها تو عرض نیم ساعت اتفاق افتاد یعنی ساعت 11:30 تا 12 شب. اینقدر ترسیده بودی که نگو همش گریه میکردی و منم نمیتونستم آرومت کنم.گریه اوه

سریع لباست رو تنت کردم و لای پتو پیچیدمت و بابا هم ماشین رو درآورد و با یه وضعیتی راه افتادیم که نگو اصلا معلوم نبود چی و چطوری لباس پوشیدیم. سر راه مامان جون و بابا جون ر هم برا احتیاط برداشتیم و رفتیم کلنیک کودکان 12:30 شب رسیدیم و دیدیم 17 تا نی نی جلوتر از ما تو نوبتن و همه با شرایط ما افسوس

تو هم تو ماشین یه کم حالت بهتر شده بود . خلاصه بالاخره نوبتمون شد و آقای دکتر گفتن که گلوت چرک کرده و تبت هم 39.8 بود سریع شیاف و ... انجام شد و بعد رفتن به چند داروخونه شبانه روزی بالاخره شیاف استامینوفن پیدا نشد و شیاف دیکلوفناک هم نصفشو دادن البته من قبلا برات 4 تا احتکار کرده بودم و به درد خورد. خلاصه 3.5 صبح رسیدیم خونه و تا صبح من و مامان جون بالا سرت دوتایی نشستیم و تبت رو چک کردیم . بالاخره بعد 24 ساعت تبت قطع شد ولی از اونجایی که بسیار بد غذایی دیگه نور الا نور شد و چیزی لب نمیزدی و هنوز هم  به زور بهت غذا میدم .نگران

البته بعدا متوجه شدیم که این یه ویروس جدید بوده و ما که تو پایان ماه سیزدهم برای چکاب بردیمت دکتر اونجا از بچه ها گرفتی. اومدیم ثواب کنیم کباب شدیمعصبانی

خلاصه متاسفانه ماه جالبی نبود و شما در این ماه فقط به من آویزونی و اصلا درست و حسابی نمیخوابی و غذا هم که به زور میخوری.گریهگریهگریهگریهگریهگریهگریه

خوب حالا چند تا چیز جالب:

بی بی انیشتین رو از اینترنت یه قسمتشو دانلود کردم (قسمت حیوانات) بسیار دوست داشتی منم برات سفارش دادم.

به پرنده میگی : پمده

و به لاما: ناما

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

رها مامان راستین
27 خرداد 92 10:01
عزیزم خدا بد نده نبینم مریض شدی همیشه سالم سر حال باشی گلم
مامان بنیتا
27 خرداد 92 14:57
آخی عزیزم ناراحت شدم که اینقدر مریض بودیامیدوارم همیشه سالم و سرحال باشی گلم دندون جدید هم مبارک عزیزم
مامان آرال
28 خرداد 92 1:05
سلام دوستم 14 ماهگی دختر گلت مبارک ، دندون جدیدشم مبارک . میدونم چی کشیدی وقتی بچه ها مریض میشن ماها بیشتر غصه میخوریم ، از غذا خوردن بچه ها نگین که همشون مثل همند از طرف من دختر گلتونو ببوسین
مامان ال ای سفیدبرفی
28 خرداد 92 22:04
خدارو شکر بهتر شده .ولی ال آی ماباتب واسهال استفراغ تمو نشد زد همه جای دست وپاهاش وصورتش جوشهای ریز چرکی زد که شدیداخارش داهم هستن الان علی وال آی دوتاشونم مریضن دیروزبرده بودیمشون دکتر باز امروز عصر بردیمشون .دکتر گفت یک هفته الی ده روز طول میکشه ویروسیه .میدونی چی سخته زیر پوشاک ال ای که موندم چیکار کنم براعلی دامن پوشوندم .سعی کن کم ببریش بیرون ،محیط آلوده روبچه ها زودتر اثر میذاره.ازخارش دوتاشونم گریه میکنن.


وای بیچاره ها خیلی سخته.

راحله
29 خرداد 92 13:15
الهییییییییییی وای چه بد امیدوارم الان حالش کاملا خوب باشه ببوسش ناز نازی رو قربون پمده گفتنش
مامان سویل
30 خرداد 92 8:33
الهی که من قوبونت برم خاله ایشالله که به همین زودی خوب میشی
احسانه ( مامان زهرا )
30 خرداد 92 12:19
الهی بگردم گل دخترمون مریض شده. خیلی بچه هامون بخورن مریضم میشن !
ایشالا بلا به دور باشه. سعی کن دستاش رو مرتب با صابون بشوری.
ببوس گلت رو.


همینو بگو احسانه جون تا میخواد 100 گرم وزن اضافه کنه مریض میشه 0.5 کیلو کم میکنه. حرصم گرفته دیگه. دستاشو زود زود میشورم. ولی بازم!!!!
فاطیما
2 تیر 92 12:57
خدا براتون حفظش کنه ..
ati mami elay
4 تیر 92 2:22
ال ای سفیدبرفی
4 تیر 92 23:28
والا تا مرحله دایجادنسخه ی پشتیبان میرم اونجا دوتا کادر مستطیل میاره نمی دونم یعنی چی کدمو بزنم چی بنویسم بعدش چیکارکنم


کادر بالایی رو بزن یه صفحه باز میشه میگه کجا سیو کنم انتخاب میکنی و بعد سیو میشه.
ال آی سفیدبرفی وعلی سفیدبرفی
5 تیر 92 16:30
سلام با زحمتهای پی در پی ما .دیروز کلی به دادم رسیدی فدات.
والا من چند ماه پیش حدودا آبان وآذر ال ای رو خواستن از پوشاک بگیرم دیدم اصلا اهمیت نمی ده .علی ما خیلی کوچیکتر از ال ای بوداز پوشاک باز شد شاید علتش اون پوشک های قدیمی بود که قدرت جذبشون کم بود ومن تند تند علی رو باز می کردم وهر دفعه او تشویقش می کردم جیش کنه وعلی دستشویی رو شناخته بود چهار دست وپا بود که می رفت در دستشویی رو می زد ونشون می دادجیش داره .اما ال آی نه شایدم کوتاهی خودم بود قدرت جذب این پوشکها بالاست تنبلیم می اومد زود زود باز کنم وجیشش وبگیرم .والابه خود بچه هم مونده کی علافه نشون بده ولی دیگه بیشتر ار یک هغته است بازش کردم وتواین ده روز دیگه پوشاک تنش نکردم صبح ها هر نیم ساعت به نیم ساعت میبرم اونقدر می شینیم تا جیش کنه الان فوری می کنه یاد گرفت .عصرام یک ساعت به یک ساعت .ویک بارم برا نماز صبح بیدار شدنی تو خواب می برمش وجیش می کنه .تودستشویی تشویقش می کنم همین که نشسته پی پی شو هم بکنه رفته رفته عادت می کنه وبرنامه اش تنظیم میشه یکبار یک دکتر اینوبرام گفت که هروز توساعات معینی بچه رو ببرین دستشوییتشویقش کنین پی پی کنه روزای اول شاید نکنه ولی رفته رفته شرطی میشه ومی کنه .راستی اگه خونتونوکثیف کرد ناراحت نشو طبیعیه .طولانی شد شرمنده


خیلی ممنون
مامان ارمیا
7 تیر 92 20:00
چطور اون قسمت " در مورد وب لاگ " رو درست می کنیم

تو هم برای ال آی و علی کردی . مردم از حسودی




اولا زیارت قبوا

ثانیا ما رو دعا کردی؟؟؟



حالا جواب :

درست کردی که

مامان سویل
8 تیر 92 11:34
سلام گلم یه لحضه بیا
سارا مامانی شیدا
9 تیر 92 10:49
امیدوارم پینار جونم همیشه سالم و سلامت باشه ولی مامانی نگران نباش برای همه بچه ها اتفاق میفته خدارو شکر که به خیر گذشته