دو ماهگی
تو این ماه بردیمت برا واکسن . وای که چه گریه ای کردی . دلم حسابی برات کباب شد. زردیتم کامل رفع شده عزیزم. ولی گریه و شب بیداری ها هنوز سرجاشه. بعد از برگشت هم سه روز تو خونه مامان جون تلپ شدیم و بیچاره همش تو رو روی پاش نگه داشت که کمتر گریه کنی و کوچولو نشی. مزه قطره استامینوفن رو هم اصلا دوست نداشتی. بعد از سه روز لباسهای کوچولویی خودمو تنت کردم وازت عکس انداختم تا ببینم شبیهمی یا نه؟؟؟ این منم: اینم تویی عزیزم: یه کوچولو شبیهمی ولی کپی بابا هستی نی نی گولو. ...