پینار و پاهاش
پینار و عروسکش
مهندس پینار
ببینید دارم با چه سرعتی دودستی کار می کنم. چرا اینقدر این مامان تمرکز منو به هم میزنه نمی دونم. دارم کار میکنم آخه. ...
پینار در سرما
پریشب هوا یه عالمه سرد بود ، ما هم داشتیم میرفتیم بیرون . پس من این شکلی شدم. همین طوری نشسته بودم که خوابم داشت می برد.(مامان پینار: به حق چیزای ندیده !!! خواب!!!) اینها چرا دست از سر من برنمیدارن؟ همش عکس میندازن. آدم آسایش نداره. بسه بابا حرف گوش نمیدن که. بذار دوربینو بگیرم راحت شم. ...
پینار و حموم
این چه عکسیه میزاری آخه مامان. زشته ...
پینار و تلاش برای چهار دست و پا رفتن
پینار و کتاب
دارم کتاب می خونم. ...