چرشابلی پینار
امروز عصر رفتم خونه مامان جون تا پینار را بیارم و ببرمش پارک یا بیارم تو حیاط با بچه های همسایه بازی کنه
وقتی رسیدم دیدم پینار چادر سرش کرده و همون جور می خاد بیاد بیرون . این موضوع از اون جایی جالب تر بود که شیوا (مامان پینار)چادری نیست!
خلاصه با توجه به اینکه من به سلیقه دختر عزیزم احترام میذارم گفتم اشکالی نداره بذار با چادر بیاد بیرون
حالا تصور کنید یه فسقلی با یه چادر توری! و جالب تر اینکه خیلی خوب بلد بود با دستاش چادر را کنترل کنه
همه مردم ، همه فکراشون را کنار گذاشته بودن و به رفتار جالب پینار توجه می کردند . یه آقایی اومد بهش شکلات داد و یه خانم که داشت با ماشینش از تو کوچه رد می شد جلو پینار ایستاد و پنجره اش را داد پایین و گفت دختر با این قیافه می دزدنت ها
خلاصه تا جاییکه ما می دونستیم چادر برا اینه که یه دختر کمتر جلب توجه کنه اما دختر ما با چادر بیشتر از قبل هم تونست جلب توجه کنه
منم چند تا عکس از زاویه های مختلف انداختم تا بقیه هم ببینن .
فکر کنم این عکس ها برا خودش هم در آینده خیلی جذاب بشه