پینارپینار، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

✿✿✿ پینار کوچولو ✿✿✿

قیش و پینار قیزیم

1393/10/18 17:20
1,191 بازدید
اشتراک گذاری

پینار جان چهار روز پیش مامان شیوا برای امتحانات رفت تهران و از اون روز زحمت مضاعفی برای مادر بزرگ و بابا بزرگ ایجاد شده .

البته تو این چهار شب هر شب پیش من می خوابی و صبح هم که بیدار میشی اگه پیشت نباشم زود می پرسی توحید کجاست

امروز من داشتم خونه را ترک می کردم و تو بیدار شدی و زود به مامان بزرگ گفتی توحید کجاست

راستشو بگم خیلی ذوق کردم

در هر صورت شب اول متوجه نبودن شیوا جون نشدی اما روز دوم خیلی بی قراری می کردی که ببرمت پیش شیوا جونت اما از روز سوم به بعد کمی آروم شدی نمی دونم تا کی می تونی ادامه بدی

پینار جون درس خوندن مامان و بابا شده یه معضل جدی برای تو

تو دوست داری همیشه پیشمون باشی اما درس های ما بینمون فاصله می اندازه

فکر می کنم اگه بزرگ شی درس نخونی و بگی آخر و عاقبت درس خوندن شمایید دیگه

بگذریم

پینار جان هوای نسبتا سرد تبریز ( هر چند نسبت به سال قبل گرم تر است ) باعث شده نتونیم تو را از خونه بیرون ببریم و فکر کنم کم کم داری افسرده می شی 

خلاصه اینکه امیدوارم به زودی هوا ها خوب بشه و مهمتر از اون من و مامانت بتونیم درسامون را تموم کنیم

پسندها (1)

نظرات (0)